عبرت

مردی وارد داروخانه شد وبا لهجه ای ساده گفت:

کرم ضد سیمان دارین؟

متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آمیز گفت: بله که داریم کرم ضد تیرآهن و آجرم داریم حالا خارجی میخوای یا ایرانی؟

خارجیش گرونه ها گفته باشم!

مرد نگاهی به دستانش کرد و روبه روی فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نمیتونم دخترمو نوازش کنم…

اگه خارجیش بهتره، خارجیشو بده !

متصدی داروخانه سرش را پایین انداخت و معذرت خواهی کرد.?
☄‍☄‍☄‍☄‍☄‍☄‍
انسانیت و تقواست که سرنوشت ساز است … جایگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه ” قبر “است… مواظب باشیم که «تقوا»بایک «تق» «وا» نرود … برای رسیدن به کبریا باید نه “کبر” داشت نه"ریا"!!!.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.