سه ساله
جمعه 96/08/05
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟
اصلا بدون کفش ،توی بیابان
،پیاده نه !!!در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود ؟
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود ؟
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود ؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
آجرک الله یا صاحب الزمان
پنجم صفر شهادت حضرت رقیه تسلیت باد
حدیث
پنجشنبه 96/08/04
?امام باقر علیه السلام :
هيچ #شفاعت كننده اى براى #زن
نزد پروردگارش?
نجات بخش تر✨ از #رضايتشوهرش نيست.
?خصال، ص ۵۸۸?
قضاوت
پنجشنبه 96/08/04
قضاوت عجولانه ممنوع!
امام صادق علیه السلام براى مهمان خود خرماى مرغوبى آورد. مهمان آیهاى از قرآن خواند. ١ که مفهومش این بود: از این نعمتها در قیامت، مورد بازخواست قرار خواهید گرفت.
گویا به نظرش آمد که خرماى به این خوبى، چرا در منزل امام است. امام فرمود:
مراد از نعمتى که در قیامت مورد بازخواست قرار گرفته مىشود، نعمت رهبرى و ولایت است و نه خرما. ٢
این مهمان به خیال خود، خرماى عالى را خلاف زهد و مقام امامت دانست و خواست به امام تذکرى بدهد. غافل از آنکه، امر و نهى و تذکر نیاز به شناخت معروف و منکر دارد و با قضاوت عجولانه نمىتوان هر کلامى را گفت. در حدیث مىخوانیم:
خداوند منزه است از آنکه از نعمتهاى مادى سوال کند زیرا انسانهاى معمولى از آب و نانى که به شخصى مىدهند، بازخواست نمىکنند؛ تا چه رسد به خداى رحمان.
میانهروى
مسلمان باید در امر و نهى میانهرو باشد و از هرگونه خود کمبینى و ضعف و یا خشونت و تندروى بپرهیزد. ١
محبوبیت و نفوذ کلام
از امام صادق علیه السلام سوال شد: آیا امر به معروف و نهى از منکر بر همه واجب است؟
امام فرمود: این کار بر شخصى واجب است که مورد احترام و اطاعت دیگران باشد و نسبت به معروف، علم و بصیرت داشته باشد، و نه بر کسانى که خود در انتخاب راه متحیرند. ٢
بنابراین، اگر کسى خواست جلوى فسادى را بگیرد، حتماً باید مو به مو از عالم با تقوى پیروى کند تا گرفتار حرکتهاى ناشیانه و خودسرانهاى که سبب بهرهبردارى دشمن و یا سوء استفاده افراد مغرض و یا مانع حرکتهاى اساسى مىشود، قرار نگیرد.
در اینجا حدیث جالبى را نقل مىکنیم تا بدانیم که امر به معروف و نهى از منکر کار سادهاى نیست و هر کسى نمىتواند با هر شناختى که دارد و با هر شیوهاى که مىپسندد، این کار را انجام دهد. در حدیث حسینى مىخوانیم: «صاحِبُ الاَمرِ بِالمَعروفِ یَحتاجُ الى ان یکون عالِماً بالحَلال و الحرام» : «کسى که امر به معروف مىکند، باید دین شناس باشد و حلال و حرام را بداند».
«فارغاً من خاصّة نفسه» : «او باید گرفتار نفس خود نباشد». اگر حرفى مىزند و یا گامى بر مىدارد، براى اصلاح جامعه و رضاى خدا باشد و نه سختى دیگران و یا مطرح کردن خود.»
«ناصحاً للخلق» : «او باید خیرخواه مردم باشد و انگیزۀ او، سوز درونى و غیرت دینى باشد.»
«رحیماً رفیقاً بهم» : «او باید با مردم مهربان و رفیق باشد و تا ضرورت پیش نیاید، خشونت نکند.»
«داعیاً لهم باللطف» : «او باید با لطافت ومحبت مردم را به کار خیر دعوت کند.»
«حسن البیان» : «گفتارش نیکو باشد.»
«عارفاً بتفاوت اخلاقهم» : «او باید بداند که هر کس خلق و خویى دارد و با هر کس باید طور خاصى سخن گفت.»
«بصیراً بمکر النفس» : «او باید از حیلههاى نفسانى آگاه باشد» تا مبادا در قالب امر به معروف و نهى از منکر به اهداف شومى کشیده شود.
«صابراً» : «اگر در راه امر به معروف و نهى از منکر ضربهاى دید، مأیوس نشود و پشتکار داشته باشد.»
«لا یکا فیهم و لا یشکو منهم» : «اگر از مردم آزارى دید، انتقام نگیرد و شکایتى نکند.»
«لا یستعمل الحمیه» : «در کار خود تعصب قومى و قبیلهاى نداشته باشد.»
«لا یغتاظ لنفسه» : «غیظ او براى نفس نباشد»، بلکه براى خدا و کار زشت باشد. نه اینکه چرا شأن و مقام مرا مراعات نکرد. ١
آگاهى شرط امر به معروف و نهى از منکر ٢
امر به معروف و نهی از منکر، صفحه 122
کارخیر
پنجشنبه 96/08/04
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند. لباس پوشید و راهی مسجید شد.
در راه مسجد، مرد به زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً به زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را تبدیل کرد و راهی مسجد شد.
در راه مسجد با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه مسجد دو بار به زمین افتادید.))، به خواطر همین چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ
بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او
نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب تکان خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه مسجید دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه دوباره به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنوقت خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به مسجد مطمئن ساختم.
نتیجه داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است داشته باشد.
گناه نکنم
پنجشنبه 96/08/04
غلامی:
میخواهم_گناه_نکنم
فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو ڪه گناه ڪمتر کنم.
? بهلول گفت: بدان وقتی گناه میڪنی، یا نمیبینی ڪه خدا تو را میبیند، پس ڪافری.
? یا میبینی ڪه تو را میبیند و گناه میڪنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و ڪوچڪ میشماری.
?? پس بدان شهادت به اللهاڪبر، زمانی واقعی است ڪه گناه نمیڪنی. چون ڪسی ڪه خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمی کند.